۱۴۰۱ اسفند ۵, جمعه
کسي هنوز ماشين زمان اختراع نکرده؟
حسرت ميخورم که ديگر بابا نيست که از راه دور تبريک بگويد و من سربسرش بگذارم و اگر نزديک باشد دست کند توي جيبش و چند تايي تراول بيرون بياورد و به عنوان هديه تولد بهم بدهد. ميداني؟ ديگر حتي مهم نيست کسي تبريک بگويد يا نه، وقتي از آن دونفري که عامل موجوديت من بودند، چهارسال است که ديگر هيچکدام نفس نمي کشند...ه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
در نزدیکترین نقطه به مرز فروپاشی روانی ام. گمانم قبلا هم بارها در این نقطه ایستاده بودم اما نمی فهمیدم. نمیفهمیدم اینکه حتی فکر کردن به حر...
-
در نزدیکترین نقطه به مرز فروپاشی روانی ام. گمانم قبلا هم بارها در این نقطه ایستاده بودم اما نمی فهمیدم. نمیفهمیدم اینکه حتی فکر کردن به حر...
-
امروز برای اولین بار این طرف میز مصاحبه نشسته بودم. نه که خیلی سوال بپرسم و خیلی بخواهم تصمیم گیرنده باشم، اما بالاخره شد که بخواهم انتخاب ک...
-
میترا ده روزی اینجا بود. از بار قبل حدود سه ماه گذشته بود. اول فکر کرده بود شش ماه پیش امده بوده، اما بعد که بلیط گرفت یادش افتاده بود که خی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر