۱۴۰۱ اسفند ۵, جمعه
کسي هنوز ماشين زمان اختراع نکرده؟
حسرت ميخورم که ديگر بابا نيست که از راه دور تبريک بگويد و من سربسرش بگذارم و اگر نزديک باشد دست کند توي جيبش و چند تايي تراول بيرون بياورد و به عنوان هديه تولد بهم بدهد. ميداني؟ ديگر حتي مهم نيست کسي تبريک بگويد يا نه، وقتي از آن دونفري که عامل موجوديت من بودند، چهارسال است که ديگر هيچکدام نفس نمي کشند...ه
اشتراک در:
پستها (Atom)
در نزدیکترین نقطه به مرز فروپاشی روانی ام. گمانم قبلا هم بارها در این نقطه ایستاده بودم اما نمی فهمیدم. نمیفهمیدم اینکه حتی فکر کردن به حر...
-
چند روز که مرض خواندن وبلاگهای قدیمی به سرت میزند هوس وبلاگ نویسی هم برمیگردد، بعد نمیخواهی در وبلاگهای قدیمی بنویسی چون سرور و همه دار و ند...
-
ایران که بودیم میگفتیم آزمایشگاه. آزمایشگاه که نبود، دفتر کار گروهی از دانشجویان بود که با یک استاد کار میکردند. اما به ترجمه تحت اللفظی می ...
-
سین همیشه میگفت شمردن بلد نیستم، دوست داشتن بلدم. شعری بود که طرف اسمان و ریسمان را به هم می بافت که بگوید دوست داشتن بلد است. بلد بود؟ حداق...